اطلاعات اوليه
10 هزار سال پيش همچنان كه يخچالها از كانادا به سوي ايالات متحده پيشرفت ميكرد چالههاي بسياري در زمين تراشيده ميشد. بيشتر درياچههاي ايالتهاي شمالي آمريكا هنگامي تشكيل شد كه افزايش جهاني گرما يخچالها را آب كرد و به چالههاي بزرگ ريخت. در آغاز در اين درياچههاي تازه شكل گرفته، تنها جمعيتهاي كوچكي از باكتريها و ديگر موجودات كوچك وجود داشت.
خواص فيزيكي اكوسيستم هاي آبي
افزايش مقدار مواد غير آلي محلول در درياچه ، امكان بوجود آمدن توسعه جمعيتهاي اتوتروف را فرهم آورد. برخي از اين جمعيتها را گياهان آبزي تشكيل ميدهند، اما بيشتر آنها آغازيان فتوسنتز كنندههستند كه روي هم پلانكتون گياهي خوانده ميشوند. افزايش تدريجي اتوتروفها منجر به توليد جمعيتهاي مصرف كننده شد كه پلانكتون جانوري نام دارند و با گذشت زمان اكوسيستمهاي دريايي امروزي شكل گرفتند.
اقيانوسها بزرگترين و پايدارترين اكوسيستمها هستند. حدود 70 درصد سطح زمين با آب شور پوشانده شده است. زنجيرههاي غذايي اقيانوسها از كوچكترين اتوتروف شناخته شده شروع شده به بزرگترين حيوانات ختم ميشوند. زندگي دريايي به شدت تحت تاثير عوامل فيزيكي بسياري مانند جريان دريايي جزر و مد ، موج ، دما ، فشار و شدت نور است. اما آشناترين خاصه فيزيكي آب دريا ، مواد كاني بسيار زياد آن است. از آنجا كه سديم و كلر سهم بزرگي از يونها را در آبهاي شور تشكيل ميدهند، حدود 5/3 كانيهاي موجود در اقيانوسها را نمك طعام تشكيل ميدهد.
كل تراكم نمك يا شوري آب دريا از منطقهاي به منطقه ديگر فرق ميكند. بيشترين ميزان شوري در آبهاي استوايي است كه دماي زياد و تبخير موجب تراكم نمك ميشود. شوري آب اقيانوس با غلظت و شناوري معين ميشود كه هر چه بيشتر باشد شوري آب بالاتر است. هم شوري و هم شناوري براي تمام موجودات زنده دريايي اهميت قابل توجه دارند.
تقسيم بندي اقيانوسها
اقيانوسها به عنوان زيستگاه جانداران دريازي به 5 منطقه اصلي تقسيم ميشوند كه تقسيم بندي سه منطقه آن افقي و دو منطقه ديگر قائم است. از كناره ساحل تا انتهاي فلات قاره منطقه ليتورال را تشكيل ميدهد. پس از آن يعني تمامي كف دريا در شيب قارهاي و دشت مغاكي منطقه پنتوئيك خوانده ميشود و آبي كه اقيانوس را پر ميكند، منطقه پلاژيك است. نور خورشد بطور متوسط تا عمق 75 متر و در برخي مناطق تا ژرفاي 180 متر نفوذ ميكند. جانداران فتوسنتز كننده تنها ميتوانند در منظقه روشن آبها زندگي كنند. زندگي جانوراني هم كه مستقيما وابسته به آنهاست، در نزديكي سطح آب خواهد بود.
![]() |
جانداران آبزي
زندگي دريايي از جهت ارتباط با اين زيستگاهها عموما در سه رده پلانكتونها ، نكتونها و كف زيها طبقه بندي ميشود. پلانكتون اصطلاحي است كلي كه براي پلانكتونهاي گياهي و جانوري بكار ميرود شامل همه جانداران شناور است. نكتونها شامل شناگران قوي هستند كه ميتوانند جايشان را به خواست خود تغيير دهند. بنابراين همه نكتونها جانوراني هستند كه هم در سطح و هم در عمق دريا يافت ميشوند. كف زيها شامل انواعي هستند كه بر بستر دريا ميخزند يا خود را به جايي ميچسبانند و بر كنارهها و كف اقيانوسها زندگي ميكنند.
پلانكتونهاي گياهي
فيتوپلانكتونهاي سطح اقيانوسها شامل ميلياردها جلبك هستند كه روي هم شايد بيش از دو برابر همه گياهان ساكن خشكي مواد غذايي توليد ميكنند. اين گياهان كه غنيترين چراگاه كره زمين هستند بطور مستقيم يا غيرمستقيم مبناي تغذيه جانداران دريازي را تشكيل ميدهند. بيشتر جلبكهاي اين مجموعه ذره بيني هستند و احتمالا دياتومههاي تك سلولي زرد و سبز مايل به قهوهاي در بين آنها از همه فراوانتر هستند.
پلانكتونهاي جانوري
اينها در كنار فيتوپلانكتونها زندگي ميكنند. اين موجودات شامل باكتريها ، پروتوزوآ ، ميگوهاي كوچك و ديگر جانوراني هستند كه با حركتهاي آب به هر سو رانده ميشوند. آنها از گياهان ذره بيني تغذيه ميكنند.
تفاوت درياهاي گرم و سرد از نظر موجودات زنده
درياهاي گرم و سرد نه تنها از نظر تعداد كل موجودات زنده ، بلكه از نظر تنوع گونهها نيز باهم تفاوت دارند. در آبهاي گرم گونههاي زياد اما در جمعيتهاي كوچك زندگي ميكنند، در حاليكه در آبهاي سرد ، جمعيتهاي بزرگ از گونههاي معدود وجود دارد. علت هم اين است كه دماي بالا تمامي واكنشها و از جمله آنها را كه به تكامل منجر ميشوند، تسريع ميكند. بنابراين جانداران در اقليم گرم بسيار متنوعتر از جانداران اقليم سرد است. اما محدوديت مواد معدني در آبهاي گرم تعداد جمعيت هر گونه را پايين نگه ميدارد.
تفاوت بين زيستگاه سطحي و عمقي درياها
تفاوت بين زيستگاه سطحي كه نور خورشيد به آن ميرسد و منطقه تاريك پايين بسيار زياد است. نخست اينكه در مناطق عمقي به علت فقدان مطلق نور ، چنان تاريكي پايان ناپذيري حكمفرماست كه نظيرش در هيچ جاي كره زمين وجود ندارد. دوم اينكه در مناطقي عمقي تغيير فصلي و دگرگوني آب و هوايي عملا در كار نيست. سوم اينكه فشار آب از سطح آب به پايين به نسبت هر 10 متر يك اتمسفرافزايش مييابد.
بنابراين فشار آب در ژرفترين گودالهاي اقيانوسي تقريبا هزار برابر فشار آب سطح خواهد بود. برعكس باورهاي پيشنيان كه زندگي در چنين محيطي را غير ممكن ميدانستند، تنوعي غني از موجودات زنده در اعماق اقيانوسها يافت شده است. فشار بالاي اعماق آبها ، ژرفاي دريا را به صورت يكي از سختترين زيستگاهها براي رقابت درآورده است. در آنجا بين حيوانات گوشتخوار شيوه بخور يا خورده ميشوي برقرار است.
چشم انداز بحث
مرز بين خشكي و دريا را كمربندي از زيستگاههاي متنوع و يگانه دربرميگيرد كه كنارههاي صخرهاي ، ساحلهاي شني و خورها از اين جملهاند. خورهااكوسيستمهاي بسيار باروري هستند كه پرورشگاهي براي نرم تنان و ماهيها هستند كه بيشتر عمر خود را دور از ساحل ميگذرانند، به علت اينگونه بستگيهاي فيزيك و زيست شناختي است كه غارت خورها ميتواند موازنه جمعيت را در اقيانوسها و درياها به هم بزند.