كامپيوتر و اكولوژي 32

كامپيوتر و اكولوژي

  • اكوسيستم و اجزاﺀ تشكيل دهندۀ آن
  • اكولوژي چيست
  • اكوسيستم هاي طبيعي ايران
  • اكولوژي گياهي
  • اكوسيستم دريايي

اكوسيستم و اجزاﺀ تشكيل دهندۀ آن

۱,۷۱۷ بازديد

براي مطالعۀ بيوسفر كه كه خيلي بزرگ است آن را به قطعات كوچك، همگن و يكنواخت تقسيم مي كنند كه قابل تعريف نيز باشد كه به اين قطعات كوچكتر اصطلاحاً اكوسيستم گفته مي شود. واژۀ اكوسيستم در سال 1935 توسط تنسلي اكولوژيست انگليسي پيشنهاد شد كه واژۀ خلاصه شده اي از اسم دو كلمه اي سيستم اكولوژيكي مي باشد. مفهوم ساده و خلاصۀ اكوسيستم عبارت است از مجموعۀ موجودات زنده و محيط زندگي آنها.

 يك اكوسيستم، نظام كم و بيش پايداري است كه از نظر اقليمي، گياه شناسي، جانور شناسي، خاك شناسي، ژئوشيميايي و غيره از يك نوع همگني برخوردار است و منابع طبيعي براي ادامۀ بقاﺀ و چرخه هاي زيستي در آن وجود دارند. بسياري از سيستم ها از يك تكامل طولاني و همچنين از جريانات ممتد سازگاري گونه ها با محيط منتج شده اند. بنابراين توانايي لازم جهت رسيدن به يك نوع خود تنظيمي و ثبات در مقابل تغييرات محيطي را دارا هستند (هومئوستازي).

ECOO

 

 به عنوان نمونه اي از يك اكوسيستم مي توان بركه اي را در نظر گرفت كه نسبت به ساير محيط هاي مجاور نظير جنگل ها، مراتع و مزارع و غيره از استقلال نسبي برخوردار است.

در اين بركه دو جزء كاملاً مشخص قابل تفكيك است. جزء اول محيط فيزيكي و شيميايي است كه اساساً از آب و مواد محلول تشكيل يافته است و در آن گياهان و جانوران آبزي به سر مي برند. اين محيط غير زنده را اصطلاحاً بيوتوپ (زيست جاي) مي نامند. در شكل زير به برخي از عوامل غير زنده در محيط هاي خشكي نيز اشاره شده است.

جزء دوم شامل مجموعۀ موجودات زنده گياهي و جانوري است كه درون اين بركه به ادامۀ زندگي و توليد مثل مي پردازند (جزء زنده). بين اين موجودات زنده روابط متعددي از قبيل وابستگي هاي متقابل غذايي،  رقابتي و غيره وجود دارد. مجموعۀ اين موجودات زنده را اصطلاحاً  بيوسنوز مي نامند كه بر حسب نوع موجودات زندۀ بيوسنوز، دو جزء اصلي آن شامل موجودات گياهي و موجودات جانوري مي باشند.

بر طبق تعريف موبيوس (1877)، بيوسنز مجموعه اي از موجودات زنده است كه به وسيلۀ روابط متقابل به يكديگر وابسته بوده و در سايۀ توليد مثل در يك محيط معيّن و مشخص به طور دائم پايدار مي مانند. به عبارت ديــگر يـك بـيـوسـنوز اجتماعــي از مـوجودات زنـده اي اسـت كه بـه وسيلـۀ كـشش ها يـا جـاذبـه هاي مـتـقــابـل  ( يا غير متقابل) در يك محيط زيست مجتمع گرديده و تحت تأثير عوامل مختلف آن قرار مي گيرند. برخي از اين بيوسنوزها مثل مزرعه فقط به مقياس عمر انساني پايدار هستند و برخي ديگر نيز پايدارتر بوده و ممكن است صدها يا هزاران سال پايداري خود را حفظ كنند. بنابر اين بيوسنوز و بيوتوپ دو جزء لاينفكي هستند كه با تأثير متقابل بر يكديگر نظام كم و بيش پايداري را تشكيل مي دهند كه به اكوسيستم معروف است. در واقع اكوسيستم از لحاظ كاركرد، واحد بنيادين اكولوژي  به شمار مي رود.

اكوسيستم از نقطه نظر آب و هوا، پستي و بلندي محيط، گياهان و جانوران، نوع خاك، گردش آب و يا ژئوشيمي، معرّف نوعي همگني و يكنواختي است و درون آن منابع كافي براي تضمين ادامۀ حيات وجود دارد.

  از نقطه نظر ترموديناميك، يك اكوسيستم نظامي است باز و در طي زمان نسبتاً پايدار مي باشد. اجزاء ورودي به اين سيستم عبارتند از انرژي خورشيدي، مواد معدني، نزولات آسماني و اجزاء خروجي آن عبارتند از گرما، اكسيژن، گاز كربنيك، و ساير گازهاي ديگر، تركيبات هوموس دار . تغييراتي كه از جهات مختلف در موجودات زندۀ آن به وجود مي آيد.

طبقه بندي اكوسيستم ها و بيوسنوزها

واژه اكوسيستم را مي توان بر بيوسنوزها و بيوتوپ هاي بسيار متنوع و با وسعتي بسيار متنوع و با وسعتي بسيار متغير اطلاق نمود. بدين ترتيب طبقه بندي زير ميسر مي باشد.

1- ميكرو اكوسيستم،  نظير تنه يك درخت مرده يا آكواريوم.

 2- مزو اكوسيستم، نظير جنگل يا تالاب.

 3- ماكرو اكوسيستم، نظير اقيانوس.

بيوسنوزها را نيز مي توان بر اساس اندازه و وسعت آنها از وسيعترين تا كوچكترين به ترتيب اهميت به صورت زير مشخص نمود.

1- جوامع اصلي يا غالب: مهمترين جوامعي كه روي كرۀ زمين قابل تشخيص هستند عبارتند از جوامع زميني (خشكي ها)، جوامع دريايي و جوامع آبهاي شيرين.

2- بيوم ها: عبارتند از گستره هاي جغرافيايي نسبتاً وسيع كه در هر يك از آنها گروههاي (جانوري و گياهي) تقريباً همگني مستقر مي باشند و موجوديت اين بيوم تحت كنترل ماكرو كليماي منطقه است و در بين عوامل مختلف اقليمي تأثير درجه حرارت و رطوبت در تعيين خصوصيات بيوم و موجودات زندۀ آن مهمتر هستند. مهمترين بيوم هاي كره زمين عبارتند از: جنگل هاي معتدل خزان كننده، توندرا، تايگا، صحراها، جنگل هاي پر بارانمناطق حارّه و غيره.

3- اجتماعات: در حقيقت مناطقي به گستردگي بيوم ها واقعاً يكنواخت نمي باشد. در داخل بيوم ها گروه هايي از كونه هاي معين ديده مي شوند كه مي توان آنها را دقيقاً مشخص كرده و محل استقرارشان را تعيين نمود. براي مثال گروهي از گياهان يك منطقه وسيع كه اجتماع پايداري را به وجود مي آورند نظير جنگل يكدست راش با فلور و فون مخصوص خود، در اين گروه قرار دارند.

4- سينوسي ها: برخي جوامع خرد و كوچك وجود دارند كه علي رغم كوچكي ابعادشان به خمبي قابل تشخيص بوده و به سادگي مي توان ابعاد و خصوصياتشان را مشخص نمود. جسدي كه در حال تلاشي است يا تنۀ يك درخت مرده كه سبب جمع شدن تعدادي از موجودات گرد يكديگر مي شود، يك سينوسي هستند. طول عمر و موجوديت سينوسي ها بسيار كم و محدود مي باشد.

تأثير حاشيه اي (اكوتون)

ضمن عبور از جوامع مختلف ملاحظه مي شود كه تغيير يك جامعه به جامعه اي ديگر كم و بيش تدريجي صورت مي گيرد. در اثر اين تبديل جامعه، بخشي از آن سرزمين خصوصيت هر دو جامعه را دارا خواهد بود. اين بخش از سرزمين، ناحيۀ بينابيني، زيست مرز و يا اكوتون گفته مي شود. در مورد بيوم هاي عظيم، وسعت اين ناحيه مي تواند بالغ بر دهها كيلومتر مربع باشد نظير ناحيه اي كه بين جنگل هاي سوزني برگ كانادا و مراتع امريكاي شمالي وجود دارد. مناطق حاشيه اي جنگل ها، مناطق باتلاقي بين تالاب ها و خشكي ها و نيز نوار ساحلي بين قاره ها (محّل حدّ فاصل جزر و مدّ آب دريا) و يا محل اتصال رودخانه هاي آب شيرين با دريا، يك اكوتون محسوب مي شود.

در اغلب موارد تنوع گونه اي گياهان و جانوران در اكوتون ها غني تر از بيوسنوزهاي مجاور مي باشد زيرا امكان ورود كليه موجودات از اكوسيستم هاي مجاور به ناحيۀ بينابيني وجود دارد ليكن تعداد افراد هر يك از گونه ها در داخل اكوتون كمتر از تعداد افراد آنها در جامعۀ اصلي شان است.

در برخي منابع علمي، به نواحي بينابيني كه داراي وسعت بسيار زيادي هستند اصطلاحاً پهن زيست مرز گفته مي شود.

اكولوژي چيست

۴۶۱ بازديد

اكولوژي يعني مطالعه علمي نوع رابطه گياهان و جانوران و انسان ها با يكديگر و با محيط اطرافشان، بطور ساده تر اكولوژي يعني شناخت اين كه گياهان و جانوران چگونه زندگي مي كنند. غذاي آنها چيست. گياه چه چيزي را به حيوانات مي دهد. حيوانات چه چيز هايي را به گياه مي دهند. محيط زندگي آنها چه اثري بر روي آنها دارد. چه چيزهايي بايد در محيط زندگي آنها باشد، چه چيزهايي را از محيط مي گيرند و رد و بدل مي كنند. از زمين چه مي گيرند و چه پس مي دهند و آنچه مي گيرند و پس مي دهند چگونه بين آنها مبادله مي شود و غيره.
اين رابطه، يعني رابطه بين موجودات زنده و رابطه بين آنها با محيط بيروني ( هوا، فضا، زمين و خاك ) و ارتباطات متقابل بين همه اين عوامل، كاملا قانونمند است. يعني قوانين دقيقي بر چگونگي اين روابط حاكم است. آن طور نيست كه در هر منطقه ي خاصي هر گياهي براي خود و هر جانوري براي خود زندگي كند و انسان نيز براي خود هر عملي را كه مي خواهد انجام دهد و زندگي آنها و فعاليت انسان هيچ تغييري در رابطه بين اين سه و يا در محيط بيروني ايجاد نكند. بر اين روابط همان طور كه گفتيم قانوني حاكم است. شناخت علمي اين قانون اكولوژي نام دارد كه در فارسي به آن بوم شناسي مي گويند. با كمك اين علم مي توان محيط زيست را بهتر شناخت و با اطلاع كافي در آن عمل كرد. قبلا كه بشر اين را نمي دانست هر كاري دلش مي خواست در طبيعت مي كرد و نمي دانست كه عواقب آن چيست. اما امروزه علم اكولوژي و علم محيط زيست، كه وسيع تر از آن است، اهميت بسياري پيدا كرده و در بسياري از كشورها هيچ پروژه اي تا عواقب زيست محيطي آن ارزيابي نشده باشد اجرا نمي شود. براي درك بهتر اين عواقب، بد نيست يكي از پروژه هاي بزرگ جهان را كه عواقب آن آشكار شده بررسي كنيم.

ECCOO


در كشور مصر هيچ وقت باران نمي بارد و فقط 4 درصد زمين هاي آن قابل كشت و زرع است كه همه آن در حاشيه رودخانه نيل واقع شده است. سال ها پيش كه روابط اين كشور با اتحاد شوروي سابق بسيار نزديك بود سد بزرگي با كمك مهندسان روس بر روي رودخانه نيل ساخته شد. اين سد عظيم 36 طبقه يكي از شاهكار هاي مهندسي جهان است و افتتاح آن با شادي شديد مردم مصر همراه بود. هر سال چند بار رودخانه نيل طغيان مي كرد و سيل به راه مي افتاد و دولت مصر قصد داشت به كمك اين سد از اين سيل ها پيشگيري كند. به علاوه در اثر احداث سد، مخزن آب وسيعي در پشت آن ايجاد مي شد كه دولت مي خواست با استفاده از آن مقدار زيادي از زمين هاي حاشيه رودخانه را كه در اثر كمبود آب كشت نمي شد آبياري كند و به زير كشت ببرد و توليد گندم و محصولات كشاورزي را افزايش دهد و در عين حال با استفاده از اين آب مقدار زيادي برق توليد كند.
همه اين كارها انجام شد. سد بسيار بزرگ و زيبايي ساخته شد. مقدار زيادي برق با كمك توربين هاي سد توليد شد. مقدار زيادي از زمين هاي باير به زير كشت برده شد. توليد غلات افزايش يافت و سيلاب ها مهار شد. در پشت اين سد هم درياچه بزرگي به وجود آمد كه چند هزار كيلومتر مربع وسعت داشت و نام آن را درياچه ناصر گذاشتند و درياچه بسيار زيبايي بود. تا اينجا برنامه كاملا موفقيت آميز به نظر مي رسيد اما اين دخالت بزرگ در طبيعت عواقب بسيار مضري نيز در بر داشت. برنامه ريزان اين سد به علم اكولوژي توجهي نكرده بودند و اين امر بعد ها آشكار شد.

 

پيش از ساختن سد هر ساله سيل هاي خفيفي رخ مي داد. اين سيلاب ها با خود گل ولايي غني مي آورد و اين گل و لاي غني بر زمين ها رسوب مي كرد و قدرت باروري خاك را به شدت افزايش مي داد. به علاوه آب ، نمك زمين ها را مي شست. اما بعد از احداث سد بيش تر اين رسوبات در كف درياچه سد كه درياچه ناصر نام دارد باقي مي ماند، در نتيجه به تدريج و ظرف چند سال اراضي زير سد حاصل خيزي خود را از دست داد و كشاورزان مجبور شدند براي تقويت خاك از كود شيميايي استفاده كنند. مقدار زيادي كود شيميايي در اين زمين ها به كار رفت كه البته باز هم كار آن رسوبات غني را نمي كرد. دولت نيز ناچار شد براي كمك به كشاورزان چندين كارخانه كود شيميايي احداث كند و در نتيجه بخش زيادي از برقي را كه سد توليد مي كرد صرف اين كارخانه ها شد. هزينه كشاورزان نيز بيش تر شد زيرا بايد پيوسته كود مي خريدند.
به علت از بين رفتن سيلاب سالانه، خاك زمين هاي زراعي ديگر شسته نمي شد و به تدريج اين خاك ها شور شد و حاصلخيزي خود را از دست داد. كم كم مقدار زيادي از زمين هايي كه قبلا بسيار پر حاصل بود باير شد و محصول زيادي نمي داد. مقدار كاهش محصول اين زمين هاي باير شده تقريبا معادل سه چهارم محصولي بود كه از زمين هاي جديدي كه پس از احداث سد به زير كشت رفته بودند به دست مي آمد. بعد دولت متوجه شد كه براي حل مشكل اين زمين ها بايد عمليات زهكشي انجام شود كه هزينه آن در آن سال ها حدود يك ميليارد دلار برآورد شد در صورتي كه براي ساختن خود سد نيز يك ميليارد دلار هزينه شده بود.
با اجراي اين طرح 400000 هكتار زمين كويري كه كيفيت خوبي نداشت و محصول چنداني نمي داد به زير كشت رفت و در عوض 162000 هكتار زمين مرغوب كه محصول بسيار زياد و خوبي داشت از بين رفت، برق توليد شد اما بيش تر آن صرف كارخانه هاي توليد كود شد. صيد بسياري از انواع ماهي ها و صدف ها و ميگوها از دست رفت و به علاوه مشكل ديگري پيش آمد كه هنوز هم دولت مصر با آن دست به گريبان است.
پيش از احداث سد جريان آب رودخانه بسيار تند بود ولي پس از آن تعداد زيادي كانال براي آبياري ساخته شد كه جريان آب در آنها كند بود. اين امر و شرايط آب و هوايي منطقه اوضاع را براي شيوع سريع بيماري شيستوزومياز فراهم كرد. اين يك بيماري انگلي است كه از طريق حلزون منتقل مي شود. جريان كند آب در كانال هاي آبياري براي رشد حلزون بسيار مناسب بود. مردم هنگام آب تني يا كار در كانال آب به اين مرض مبتلا مي شوند. بيماران به دل درد و دل پيچه و التهاب مثانه مبتلا مي شوند و اندك اندك قدرت كار كردن را از دست مي دهند و طول عمر كوتاهي دارند.

در اينجا نيز دانشمندان گفتند كه اكولوژي طبيعت بر هم خورده است.
بدين ترتيب گرفتاري ديگري بر گرفتاري هاي اين كشور افزوده شد. در واقع طبيعت در مقابل دستكاري شدن خود واكنش نشان داد تا ما بفهميم كه طبيعت براي خود قانوني دارد و نمي توانيم هر طور خواستيم آن را تغيير بدهيم. وقتي ما قانون حاكم بر طبيعت را ناديده مي گيريم. اتفاقاتي رخ مي دهد كه هيچ انتظار آن را نداريم. پس يادمان باشد طبيعت را نبايد بنا به ميل خود و هر طور كه خود صلاح مي دانيم دستكاري كنيم. بايد به آن احترام بگذاريم. سعي كنيم قوانين حاكم بر آن را بشناسيم و نيازمندي هاي خود را بر اساس آن قوانين برآورده كنيم نه با زير پا گذاشتن آنها، در غير اين صورت لطمات شديدي بر اقتصاد و سلامت ما وارد خواهد شد. مادر طبيعت مهربان است اما براي خود قانون دارد.

اكوسيستم هاي طبيعي ايران

۴۵۸ بازديد

ديد كلي

بطور كلي توزيع و پراكندگي موجودات با اوضاع طبيعي ايران مناسبت دارند. به عبارت ديگر ، نظام آب و هوايي ، نظام خاك ، نظام پوشش گياهي ، نظام جانوري و ... در مجموع شايد نتوانيم مرز مشخصي براي حيات وحش قائل شويم، ولي به هر حال هر موجودي متعلق به محيط طبيعي خود است و يا اين كه مساله فصل باعث مي‌شود كه در طي سال در دو محيط متفاوت ، زيست نمايند.

گذشته از محيطهاي طبيعي آب شور و شيرين كه به صورت رودخانه ، مرداب ، آبگير در مناطق مختلف سرزمين ايران و درياي خزر ، خليج فارس و درياي عمان وجود دارند و هر يك در داخل پيرامون خود جامعه‌هاي گياهي و جانوري ويژه‌اي را تشكيل مي‌دهند، ساير اكوسيستمها مطابق آنچه كه در بوم شناسي تعريف مي‌شود، در ايران يافت نمي‌شوند. 

eco ira1

اكوسيستم خليج فارس

اين حوضه آبي به شكل بيضي در جنوب ايران با انبوهي از آبزيان در تلاطم است. وسعت خليج فارس 230 هزار كيلومتر مربع است و برابر نصف درياي‌خزر است. عمق خليج فارس كم است. باد در خليج فارس به صورت گسترده عمل مي‌كند و به عنوان مهمترين عنصر جغرافيايي طبيعي مطرح مي‌شود. قسمتهاي شمالي نسبت به جنوبي به مراتب بارش بيشتري را دريافت مي‌كنند، آبهايي كه به خليج فارس وارد مي‌شوند، اغلب شيرين بوده و حاوي مقدار زيادي مواد غذايي براي موجودات آبزي هستند.

مهمترين ويژگيهاي بوم شناسي خليج فارس به كم‌عمقي ، شوري آب و ارتباط محدود به آبهاي آزاد باعث شده كه محيط طبيعي ويژه‌اي بوجود آيد. فيتوپلانكتون‌ها ، اولين حلقه زنجيره غذايي محسوب مي‌شوند. موجودات متنوعي در خليج فارس زندگي مي‌كنند كه مي‌توان به موارد زير اشاره كرد: قارچهاجلبك‌ها ، صدفها ، مرجانها ، خيارهاي دريايي ، مارهاي دريايي ، لاك‌پشتها ، كوسه‌ها ، انواع ماهي و ميگو ، پستانداران دريايي و ... . 

اكوسيستم درياي خزر

درياي خزر به عنوان بزرگترين درياچه جهان از ويژگيهاي بارزي برخوردار است كه در واقع بهترين شرايط را براي استقرار زيستگاههاي عمده و نمونه را به وجود آورده است. ورود رودهاي پرآب و شيرين از جمله ولگا و اورال آن را به يكي از غني‌ترين درياچه‌هاي جهان تبديل كرده است. تالاب انزلي يكي از مهمترين اكوسيستم‌هاي درياي خزر را به خود اختصاص داده است كه داراي گونه‌هاي مختلف جانوري و پوششهاي گياهي فراوان است. بيش از 90 درصد خاوياري جهان در درياي خزر يافت مي‌شود.

حدود 20 گونه ماهي در تالاب انزلي شناخته شده كه 11 گونه آنها بومي هستند. با توجه به غناي آبزيان در اين دريا ، ما بايد شاهد بسياري از پرندگان بومي و مهاجر به اين زيستگاه مهم باشيم. ولي متاسفانه شكار بي‌رويه و استفاده از تورهايي كه براي به دام انداختن مرغابي‌ها و ديگر پرندگان آبزي ، از جمله عواملي هستند كه كليماكس اين دريا را با مخاطره مواجه مي‌كنند. 

اكوسيستم ناحيه خزري

به دليل شرايط آب و هوايي مساعدتر در ناحيه خزري ما مي‌توانيم شاهد استقرار جنگل باشيم. جامعه‌هاي گياهي دامنه‌هاي شمالي البرز فراوان هستند. در اين دامنه‌ها معمولا ابر و مه با كوه تلاقي مي‌كنند، بنابراين شرايط آب و هواي پر‌بارانتر و مرطوبتر مشاهده مي‌شود. از گونه‌هاي گياهي اين اكوسيستم مي‌توان به توس ، راش ، بلوط ، شمشاد ، زيتون ، زيتون تلخ ، صنوبر ، سرو ، افرا ، نمدار ، انجير ، فندق و ... اشاره كرد. از جانوران محيط طبيعي جنگل برگ ريز شمال ايران مي‌توان به گربه وحشي ، گراز ، خوك ، خرس ، شغال ، پلنگ و از معروف‌ترين پرندگان آن به قرقاول ، مرغابي ، غاز ، قو و حواصيل اشاره كرد. 

اكوسيستم‌هاي نواحي كوهستاني ايران

غلات ايران از مجموعه‌هاي عمده ناهمواري‌ها ، چين‌خوردگي‌ها ، گردنه ، گودالها ، دره‌ها و ديگر عارضه‌ها تشكيل شده است. بنابراين توده‌هاي عظيم و سازنه‌هاي زمين شناسي شمال و جنوب ايران را تحت فشار قرار داده‌اند. ايران به دليل فعاليتهاي تكنوتيكي ، جوان محسوب مي‌شود و كمربندهاي زلزله نيز از ايران مي‌گذرند. عمده كوههاي ايران ، كوههاي البرز و زاگرس است. به دليل شرايط آب و هوايي كه در ايران حاكم است نمي توان حتي در كوهستانها كه از دماي كمتر ، تبخير كمتر و بارش بيشتر برخوردار هستند. شاهد استقرار پوشش گياهي به صورت متراكم باشيم.

نوع پوشش گياهي به صورت استپ كوهي است كه گاه با درختچه‌ها و تك‌درختان ديده مي‌شود. اين پوشش با بيش از 45 درصد خاك كشور را به خود اختصاص مي‌دهد. در كوهستانهاي كشورمان بز وحشي ، خرگوش ، راسو ، خرس قهوه‌اي ، مرال (گاو كوهي) ، سمور ، گرگ ، شغال ، قوچ و ميش وحشي ، عقاب ، قرقي ، شاهين ، داركوب ، هدهد و ... يافت مي‌شوند. 

اكوسيستم‌هاي نواحي بياباني و حاشيه كويري

به دليل عبور كمربند بياباني جنب گرمسيري از ايران ما بايستي شاهد محيطهاي طبيعي بياباني در اين سرزمين پهناور باشيم. با توجه به شرايط سخت آب و هواي بياباني ، قسمتهاي وسيعي از محيطهاي طبيعي بياباني ايران را نمك و ماسه مي‌پوشانند. در يك چنين شرايط آب و هوايي فقط گياهان و جانوراني مي‌توانند دوام يابند كه قادر باشند حيات خود را با وضع طبيعي محيط بياباني سازگار نمايند. گياهاني مانند گز ، گونهاي خاردار ، قيچ و گياهان تيره گندميان توانسته‌اند با محيط زيست بياباني تطابق يابند.

جانوراني كه مي‌توانند در بيابان به بقاي خود ادامه دهند بايد بتوانند مانند گياهان از هدر رفتن آب بدنشان جلوگيري كنند مانند آهو ، شتر ، خر ، گورخر ، يوزپلنگ و پرندگاني مانند باقرقره ، هوبره ، دودك و جانوراني مانند مار ، عقرب و مارمولك در تابستانهاي گرم و سوزان به خواب تابستاني فرو مي‌روند و در شبها به امرار معاش مي‌پردازند. 

eco iran2

اكوسيستم‌هاي علفزار

علفزارهاي واقع در ايران سطح وسيعي را مي‌پوشانند و به صورت نوار نسبتا باريكي در دامنه‌هاي رشته كوههاي البرز و زاگرس و كوههاي مركزي و شرقي ايران گسترش يافته‌اند. ميزان بارندگي اين محيطهاي طبيعي به 400 ميليمتر در سال مي‌رسد. فصل خشك طولاني از مهمترين ويژگيهاي محيطهاي طبيعي استپ‌هاي ايران است. طراوت و زيبايي گلهاي وحشي اين مناطق مثال‌زدني است. در اين مناطق گياهاني مانند جو وحشي ، گلابي وحشي ، بادام و پسته وحشي و جانوران گوشتخواري مانند گرگ و پلنگ و پرندگاني مانند كبك ، عقاب و جغد حكمفرمايي مي‌كنند.

مراتع مرغوب ايران را بيشتر در شمال و غرب و بعد در دامنه كوههاي البرز ، زاگرس و خراسان مشاهده كرد. مراتع آستارا ، گيلان ، مازندران و گرگان ، توان چراي گاو ، گاو ميش را به خوبي دارند. آذربايجان و اردبيل نيز از جمله مهمترين مراتع ييلاقي ايران به شمار مي‌روند. ساز و كار تخريب مراتع رو به افزايش است و اين مشكل زماني حادتر مي‌شود كه مراتع به زمينهاي زراعي تبديل مي‌شوند. 

 


اكولوژي گياهي

۵۹۳ بازديد

مقدمه

هر موجود زنده‌اي براي برخي از فرآورده‌ها و فرايندهاي زيستي اساسي بطور انكارناپذيري به محيط زيست خود و بويژه به موجودات زنده ديگر وابسته است. لازمه بقا ، همبستگي گروهي است و بررسي چگونگي اين همبستگيها مورد توجه دانش اكولوژي است. دانش اكولوژي مجموعه شناختهايي است كه انسان درباره اثرات محيط بر روي موجودات زنده ، اثرات موجود زنده بر روي محيط و ارتباطات متقابل بين موجودات زنده دارد.

 

eco plants

تعريف جامعه گياهي


وقتي موجود زنده‌اي از لحاظ بوم شناسي مورد مطالعه قرار مي‌گيرد، هدف اين است كه معلوم شود، چرا موجود مورد نظر در محيطهاي خاص و تحت شرايط معيني زندگي مي‌كند؟ شرايط محيطي چه اثراتي بر موجود زنده دارند؟ و موجود زنده به نوبه خود چه تحولاتي در محيط پديد مي‌آورد؟ طبيعي است كه خود انسان به عنوان يك موجود زنده ، متاثر از عوامل محيط و موثر بر روي عوامل طبيعت در چارچوپ مطالعات اكولوژي از توجه و اهميت ويژه‌اي برخوردار است. 

كوچكترين واحد اجتماعات گياهي را جامعه گياهي مي‌نامند. يك جامعه گياهي مانند ساير جامعه‌ها از افراد متعددي تشكيل يافته است كه در بعضي صفات با يكديگر شباهت دارند و همين اشتراك منافع و وجود صفات مشترك سبب شده است كه در شرايط واحد برويند و به طريق همزيستي معنوي با يكديگر زندگاني كنند. بنابراين دو اجتماع گياهي كه از لحاظ سيماي ظاهري و تركيب و صفات بوم شناختي (فراواني ، بارز بودن يا غلبه ، تراكم ، اهليت ، توانايي زيستي ، طبقه بندي ، وابستگي و ...) با يكديگر مشابه باشند، جامعه گياهي واحدي را تشكيل مي‌دهند. 

تعريف جامعه شناسي گياهي

دانشي كه اجتماعات گياهي را مورد بررسي قرار مي‌دهد و درباره صفات مختلف آنها ، تغييرات حاصل از نفوذ شرايط محيط در اجتماعات مذكور و همچنين تكامل اين اجتماعات بحث و گفتگو مي‌كند، جامعه شناسي گياهي ناميده مي‌شود. دانش جامعه شناسي اعم از اينكه جامعه مورد نظر انساني يا جانوري يا گياهي باشد، هيچ گاه با يك فرد از آن اجتماع سروكار ندارد، بلكه با گروه و توده افراد در ارتباط است. 


صفات بوم شناسي


صفات بوم شناسي

صفات بوم شناسي عبارتند از: فراواني ، بارز بودن ، تراكم ، اهليت ، توانايي زيستي ، طبقه بندي ، وابستگي و غيره.

صفات مختلف بوم شناختي ، جامعه‌هاي گياهي را از يكديگر مشخص مي‌كند و سبب تمايز آنها از يكديگر مي‌شود. مثلا فراواني ، تعداد افراد يك گياه در واحد سطح است و غلبه معرف پوشش و سطحي است كه گياه اشغال كرده است. بنابراين فراواني و غلبه يك گونه گياهي ، در جامعه‌هاي مختلف متفاوت است و يك گياه ممكن است فراوان باشد، ولي پوشش زياد نداشته باشد. بالعكس گياه ديگر هر چند به فراواني نوع اول نباشد، ولي ممكن است پوشش زيادي داشته باشد و از لحاظ غلبه بر او پيشي بگيرد.

بطور كلي در يك جامعه گياهي يك يا دو گياه غالب وجود دارد. گياهان غالب ممكن است يك ساله ، چند ساله ، درختچه و يا درخت باشند كه به نسبت بيشتري از محيط خود بهره‌مند مي‌شوند. نامي كه به يك جامعه گياهي داده مي‌شود، از گياهان غالب آن جامعه گرفته شده است. مانند جامعه راشستان وبيدستان.

وابستگي گياهان به جامعه‌هاي مختلف يكسان نيست. مثلا بعضي از گياهان در جامعه‌هاي مختلف ديده مي‌شوند و گياه هر منطقه‌اي محسوب مي‌گردند. در حالي كه بعضي ديگر در جامعه‌هاي محدودتري ظاهر مي‌شوند، لذا نمي‌توانند خود را با محيطهاي مختلف و عوامل گوناگون سازش دهند و ناچار در همه جوامع ديده نمي‌شوند. بعضي ديگر فقط به جامعه خاصي بستگي دارند و در شرايط محدودي كه در آن جامعه برايشان فراهم است، ظاهر مي‌گردند. در چنين حالتي اين گياهان معرف آن جامعه محسوب مي‌شوند. 

عوامل پراكنش گياهان

شرايط مختلف محيط در همه نقاط سطح زمين به يك ميزان فراهم نيست و از اين رو در نقاط مختلف ، گياهان متفاوتي ديده مي‌شوند. بطور كلي عوامل اكولوژي عبارتند از : عوامل آب و هوايي يا اقليمي ، عوامل خاكي ، عوامل زيستي. اين است كه تركيب و سيماي رستنيهاي مختلف در هر گوشه جهان مشخص است و با نقاط ديگر تفاوت فاحش دارد. به عنوان مثال اختلاف تابش نور خورشيد در عرضهاي جغرافيايي مختلف در تركيب و سيماي مدارات مختلف تغييراتي ايجاد مي‌كند. بطوري كه سيماي جنگلهاي استوايي كاملا با سيماي جنگلهاي معتدل فرق مي‌كند.

با اين حال اگر شرايط محيط در دو نقطه مساوي و يكنواخت باشد، نيز ممكن است در تركيب رستنيهاي آن دو نقطه اختلاف شديد مشهود گردد، زيرا موانع طبيعي بسياري مي‌توانند از پراكنش گياهان در نقاط مناسب جلوگيري كنند. عوامل طبيعي مانند اقيانوسها ، كوهها و بيابانها مانع كلي پراكندگي گياهان در دو محيط مشابه‌اند و اگر اين سدهاي طبيعي ، قاره‌ها و خشكيها را از يكديگر جدا نمي‌ساخت، شايد پراكنش بسياري از گياهان مختلف جهان سريع‌تر صورت مي‌گرفت. 

 

eco plant 2



عوامل آب و هوايي

گياهان تحت تاثير آب و هوا قرار گرفته و شكل زيستي خاصي مي‌يابند، يعني شكل و سيماي ظاهري آنها تا حدي تابع آب و هواي محيطشان مي‌شود و در اين صورت مي‌توانند كم و بيش از تقسيمات كلي آب و هوايي موثر واقع شوند. بديهي است درختان و جنگلها همواره بر اثر تعريق ، مقدار متنابهي بخار آب دفع مي‌كنند و بر مقدار بخار آب جو به ميزان قابل ملاحظه‌اي مي‌افزايند. در اين صورت مناطق جنگلي همواره در اثر باران مشروب مي‌شوند و داراي آب و هواي مرطوب‌اند. هر قدر تعداد درخت در محيطي كمتر باشد و به جاي آن بوته‌هاي گياه و چمنزار سطح خاك را بپوشاند، به همان نسبت از بارندگي محيط و رطوبت زمين كاسته مي‌شود.

دما و بارندگي از عوامل اقليمي مهمي هستند كه ظهور گونه‌هاي مختلف گياهي و رويش آنها را تعيين مي‌كنند. دما بر فعاليتهاي تعرق ، تنفس ، رويش ، رشد وتوليد مثل تاثير مي‌گذارد. بارندگي ساليانه عامل اصلي در تعيين انتشار گياهان است. بطور كلي جنگلها ، نواحي پرباران را اشغال مي‌كنند. صحراها در نواحي كم باران ديده مي‌شوند و علفزارها در نواحي داراي بارندگي متوسط وجود دارند. نور سومين عامل اقليمي مهمي است كه در رشد گياه ، گل دادن و فتوسنتز آن تاثير بسزايي دارد. بسياري از گونه‌ها نيازهاي نوري نسبتا معيني دارند. برخي از آنها مانند رستنيهاي كف جنگل ، براي رشد به نور كم و بعضي ديگر مانند درختان به نور زياد دارند. 

عوامل خاكي

عواملي كه در پراكنش ، رشد و بقاي گياه تاثير مي‌گذارند، عبارتند از: دماي خاك ، مقدار آب ، اكسيژن ، مواد آلي ، مواد كاني و درجه اسيدي خاك. دماي خاك در رشد گياه بويژه از لحاظ تاثير در جذب آب و مواد كاني ، عامل موثري به شمار مي‌آيد. در دماهاي پايين ، دراز شدن ريشه متوقف گشته، سبب كندي نفوذ آن به طبقات واجد آب و مواد كاني مي‌شود، لذا ميزان جذب آب و مواد كاني كاهش مي‌يابد. باكتريها نيز در خاك سرد غير فعال‌اند. بنابراين مواد كاني به اندازه كافي در دسترس ريشه قرار نمي‌گيرد. در اين صورت كشتكاران ناگزيرند از كودهاي نيتروژن‌دار استفاده كنند. دماي پايين خاك و هوا ، همراه با بادهاي شديد ، سبب كوتاه ماندن گياهان نواحي كوهستاني مي‌شوند. 


عوامل زيستي

گياهان در طبيعت همراه با ساير موجودات زنده ، اعم از جانور و گياه ، زندگي مي‌كنند و از اين رو هر يك از آنها كم و بيش در زندگي موجودات ديگر تاثير دارد. بطور كلي طبيعت ميدان تنازع بقاست و ضعيف همواره مغلوب قويتر از خود مي‌شود. جانوران و پستانداران گوشتخوار ، پستانداران علفخوار را طعمه خود مي‌سازند و علفخواران از رستنيها و گياهان وحشي تغذيه مي‌كنند و كمك آنها به جامعه گياهي فقط ريختن فضولات و تقويت جزئي خاك است.

خرگوش و موش و مورچه خسارات زيادي به جامعه‌هاي گياهي وارد مي‌سازند، ولي در اثر احداث راهروهاي زير زميني خاك را تهويه مي‌كنند و يا آنكه در پراكندگي دانه‌ها و ساير فعاليتها بوم شناسي موثرند. بنابراين جانوراني كه در جامعه گياهي زيست مي‌كنند، هر در وضع محيط زيستي خود موثرند و اثرات سودمند يا زيانبخش بر روي آن جامعه باقي مي‌گذارند و حالت تعادل را برقرار مي‌سازند، بطوري كه از بين رفتن يكي از آنها موازنه طبيعي آن جامعه را بر هم مي‌زند و دگرگون مي‌سازد.

تنازع بقا يكي از مسائل مهم زيستي جهان گياهي و از خواص عمومي جوامع گياهي به شمار مي‌رود و در بين افراد يك گونه و يا گونه‌هاي مختلفي كه در مجاورت يكديگر مي‌رويند و داراي نيازهاي مشترك‌اند و به وجود ديگري نياز ندارند، حكمفرماست. بنابراين تنازع بقا از مشخصات جامعه‌هاي گياهي است.هنگامي كه گياه در شرايط مناسب مي‌رويد و در معرفي كمبود مواد غذايي و عواملي مانند نور و هوا واقع نشده است، يعني ريشه آن به راحتي از آب و مواد غذايي استفاده مي‌كند و ساقه و برگ آن نيز از نور و هوا بهره‌مند مي‌گردد و بطور كلي مزاحمتي براي گياه مجاورش فراهم نمي‌سازد، مسئله تنازع بقا مفهومي ندارد.

ولي پس از آنكه تعداد افراد رو به افزايش گذاشت و گياهان مختلف با يكديگر تماس نزديك حاصل كردند و به عبارت ديگر ، اصطكاك منافع بين آنها ايجاد شد، گياه قويتر ، گياه ضعيفتر را حتي اگر از افراد همان گونه باشد، در مضيقه مي‌گذارد و از شرايط زندگي و حق حيات محروم مي‌سازد تا حدي كه باعث از بين رفتن آن مي‌شود. بنابراين تنازع بقا معرف كمبود مواد و عوامل مورد نياز براي زندگي گياه است و نشانگر آن است كه آب و نور و مواد غذايي به حد كافي در اختيار كليه گياهان ديگر قرار ندارد. 


توالي گياهي

بطور كلي مراحل تغيير تدريجي يك اكوسيستم را كه در مدتي طولاني و در طول قرنها رخ مي‌دهد،توالي گويند. در توالي بوم شناختي ، اجتماعات مختلف بطور متوالي و منظم در محل معيني پديد مي‌آيند. ترتيب اجتماعات كه از روي سنگ برهنه آغاز مي‌شود و مثلا تا تشكيل يك جنگل بلوط و گردو ادامه مي‌يابد، توالي اوليه نام دارد، يعني قبلا اجتماعي در اين محل وجود نداشته است.

در موارد ديگر اجتماعاتي كه در گذشته بوده و از بين رفته‌اند، همچنان بر ويژگيهاي محيط فيزيكي اثر خواهند داشت. به عنوان مثال اين اثر وقتي رخ مي‌دهد كه جنگلي با آتش سوزي ويران شود. توالي در اين محل يعني روي خاكي آغاز مي‌شود كه با فعاليتهاي اجتماعات پيشين تعديل شده است. بنابراين ترتيب اجتماعات در مناطقي كه قبلا در آنها اجتماع زيستي وجود داشته، نمونه‌هاي توالي ثانويه هستند. 

اكوسيستم دريايي

۳۹۲ بازديد

اطلاعات اوليه

AQUA ECO

 

 

10 هزار سال پيش همچنان كه يخچالها از كانادا به سوي ايالات متحده پيشرفت مي‌كرد چاله‌هاي بسياري در زمين تراشيده مي‌شد. بيشتر درياچه‌هاي ايالتهاي شمالي آمريكا هنگامي تشكيل شد كه افزايش جهاني گرما يخچالها را آب كرد و به چاله‌هاي بزرگ ريخت. در آغاز در اين درياچه‌هاي تازه شكل گرفته، تنها جمعيتهاي كوچكي از باكتريها و ديگر موجودات كوچك وجود داشت.


خواص فيزيكي اكوسيستم هاي آبي


افزايش مقدار مواد غير آلي محلول در درياچه ، امكان بوجود آمدن توسعه جمعيتهاي اتوتروف را فرهم آورد. برخي از اين جمعيتها را گياهان آبزي تشكيل مي‌دهند، اما بيشتر آنها آغازيان فتوسنتز كنندههستند كه روي هم پلانكتون گياهي خوانده مي‌شوند. افزايش تدريجي اتوتروفها منجر به توليد جمعيتهاي مصرف كننده شد كه پلانكتون جانوري نام دارند و با گذشت زمان اكوسيستمهاي دريايي امروزي شكل گرفتند. 

اقيانوسها بزرگترين و پايدارترين اكوسيستمها هستند. حدود 70 درصد سطح زمين با آب شور پوشانده شده است. زنجيره‌هاي غذايي اقيانوسها از كوچكترين اتوتروف شناخته شده شروع شده به بزرگترين حيوانات ختم مي‌شوند. زندگي دريايي به شدت تحت تاثير عوامل فيزيكي بسياري مانند جريان دريايي جزر و مد ، موج ، دما ، فشار و شدت نور است. اما آشناترين خاصه فيزيكي آب دريا ، مواد كاني بسيار زياد آن است. از آنجا كه سديم و كلر سهم بزرگي از يونها را در آبهاي شور تشكيل مي‌دهند، حدود 5/3 كانيهاي موجود در اقيانوسها را نمك طعام تشكيل مي‌دهد.

كل تراكم نمك يا شوري آب دريا از منطقه‌اي به منطقه ديگر فرق مي‌كند. بيشترين ميزان شوري در آبهاي استوايي است كه دماي زياد و تبخير موجب تراكم نمك مي‌شود. شوري آب اقيانوس با غلظت و شناوري معين مي‌شود كه هر چه بيشتر باشد شوري آب بالاتر است. هم شوري و هم شناوري براي تمام موجودات زنده دريايي اهميت قابل توجه دارند. 

تقسيم بندي اقيانوسها

اقيانوسها به عنوان زيستگاه جانداران دريازي به 5 منطقه اصلي تقسيم مي‌شوند كه تقسيم بندي سه منطقه آن افقي و دو منطقه ديگر قائم است. از كناره ساحل تا انتهاي فلات قاره منطقه ليتورال را تشكيل مي‌دهد. پس از آن يعني تمامي كف دريا در شيب قاره‌اي و دشت مغاكي منطقه پنتوئيك خوانده مي‌شود و آبي كه اقيانوس را پر مي‌كند، منطقه پلاژيك است. نور خورشد بطور متوسط تا عمق 75 متر و در برخي مناطق تا ژرفاي 180 متر نفوذ مي‌كند. جانداران فتوسنتز كننده تنها مي‌توانند در منظقه روشن آبها زندگي كنند. زندگي جانوراني هم كه مستقيما وابسته به آنهاست، در نزديكي سطح آب خواهد بود. 



تصوير

 

جانداران آبزي

زندگي دريايي از جهت ارتباط با اين زيستگاهها عموما در سه رده پلانكتونها ، نكتونها و كف زيها طبقه بندي مي‌شود. پلانكتون اصطلاحي است كلي كه براي پلانكتونهاي گياهي و جانوري بكار مي‌رود شامل همه جانداران شناور است. نكتونها شامل شناگران قوي هستند كه مي‌توانند جايشان را به خواست خود تغيير دهند. بنابراين همه نكتونها جانوراني هستند كه هم در سطح و هم در عمق دريا يافت مي‌شوند. كف زيها شامل انواعي هستند كه بر بستر دريا مي‌خزند يا خود را به جايي مي‌چسبانند و بر كناره‌ها و كف اقيانوسها زندگي مي‌كنند. 

پلانكتونهاي گياهي

فيتوپلانكتونهاي سطح اقيانوسها شامل ميلياردها جلبك هستند كه روي هم شايد بيش از دو برابر همه گياهان ساكن خشكي مواد غذايي توليد مي‌كنند. اين گياهان كه غني‌ترين چراگاه كره زمين هستند بطور مستقيم يا غيرمستقيم مبناي تغذيه جانداران دريازي را تشكيل مي‌دهند. بيشتر جلبكهاي اين مجموعه ذره بيني هستند و احتمالا دياتومه‌هاي تك سلولي زرد و سبز مايل به قهوه‌اي در بين آنها از همه فراوان‌تر هستند. 

پلانكتونهاي جانوري

اينها در كنار فيتوپلانكتونها زندگي مي‌كنند. اين موجودات شامل باكتريها ، پروتوزوآ ، ميگوهاي كوچك و ديگر جانوراني هستند كه با حركتهاي آب به هر سو رانده مي‌شوند. آنها از گياهان ذره بيني تغذيه مي‌كنند. 

تفاوت درياهاي گرم و سرد از نظر موجودات زنده

درياهاي گرم و سرد نه تنها از نظر تعداد كل موجودات زنده ، بلكه از نظر تنوع گونه‌ها نيز باهم تفاوت دارند. در آبهاي گرم گونه‌هاي زياد اما در جمعيتهاي كوچك زندگي مي‌كنند، در حاليكه در آبهاي سرد ، جمعيت‌هاي بزرگ از گونه‌هاي معدود وجود دارد. علت هم اين است كه دماي بالا تمامي واكنشها و از جمله آنها را كه به تكامل منجر مي‌شوند، تسريع مي‌كند. بنابراين جانداران در اقليم گرم بسيار متنوع‌تر از جانداران اقليم سرد است. اما محدوديت مواد معدني در آبهاي گرم تعداد جمعيت هر گونه را پايين نگه مي‌دارد. 


تفاوت بين زيستگاه سطحي و عمقي درياها

تفاوت بين زيستگاه سطحي كه نور خورشيد به آن مي‌رسد و منطقه تاريك پايين بسيار زياد است. نخست اينكه در مناطق عمقي به علت فقدان مطلق نور ، چنان تاريكي پايان ناپذيري حكمفرماست كه نظيرش در هيچ جاي كره زمين وجود ندارد. دوم اينكه در مناطقي عمقي تغيير فصلي و دگرگوني آب و هوايي عملا در كار نيست. سوم اينكه فشار آب از سطح آب به پايين به نسبت هر 10 متر يك اتمسفرافزايش مي‌يابد.

بنابراين فشار آب در ژرفترين گودالهاي اقيانوسي تقريبا هزار برابر فشار آب سطح خواهد بود. برعكس باورهاي پيشنيان كه زندگي در چنين محيطي را غير ممكن مي‌دانستند، تنوعي غني از موجودات زنده در اعماق اقيانوسها يافت شده است. فشار بالاي اعماق آبها ، ژرفاي دريا را به صورت يكي از سخت‌ترين زيستگاهها براي رقابت درآورده است. در آنجا بين حيوانات گوشتخوار شيوه بخور يا خورده مي‌شوي برقرار است. 

چشم انداز بحث

مرز بين خشكي و دريا را كمربندي از زيستگاههاي متنوع و يگانه دربرمي‌گيرد كه كناره‌هاي صخره‌اي ، ساحلهاي شني و خورها از اين جمله‌اند. خورهااكوسيستمهاي بسيار باروري هستند كه پرورشگاهي براي نرم تنان و ماهيها هستند كه بيشتر عمر خود را دور از ساحل مي‌گذرانند، به علت اينگونه بستگيهاي فيزيك و زيست شناختي است كه غارت خورها مي‌تواند موازنه جمعيت را در اقيانوسها و درياها به هم بزند. 

اكولوژي عمومي

۶۷۸ بازديد

ECOLOGY

ديد كلي

هر يك از شاخه‌هاي علوم براي خود موضوع خاصي دارند و اساس دليل تمايز شاخه‌هاي مختلف تفاوت در موضوعات مورد بحث آنهاست. بر اين اساس مجموعه دانسته‌هاي انسان درباره موجود زنده و اختصاصات آنها در چهارچوب دانش زيست شناسي جمع بندي مي‌گردند. اما به دليل وسعت موضوع شاخه‌هاي فرعي زيست شناسي انتظام يافته و هر يك از شاخه‌ها ، موجودات زنده را در اشلهاي مختلف بررسي و تحقيق مي‌نمايد. اكولوژي را با عبارات زير مي‌توان تعريف كرد: مطالعه روابط متقابل بين موجودات زنده و محيط ، مطالعه ساختمان و كيفيت وقوع پديده‌هاي زيستي در طبيعت ، مطالعه ساختمان و نحوه عملكرد طبيعت ومطالعه ساختمان و فيزيولوژي طبيعت.

مباحثي كه در اكولوژي مطرح مي‌شود به صورت زير است. توليد و تجزيه اكوسيستمها ، جريان ماده و انرژي در اكوسيستمها ، چرخه‌هاي بيوژئوشيميايي ، هرمهاي اكولوژيك و زنجيره‌هاي غذايي، انواع زيستگاهها ، آلودگيهاي زيست محيطي .... اكولوژي از بين دانشهاي بشر تنها رشته‌اي كه به عواقب علم و تكنولوژي مي‌انديشد و نگران افزايش علم و دخالت انسان در محيط است. جمعي اكولوژي را "علم ضد علم" ناميده‌اند چون سعي دارد نقش ترمز را روي ماشين علم و قدرت انسان بازي كند. 



مباحثي كه در اكولوژي مطرح مي‌شود به صورت زير است. توليد و تجزيه اكوسيستمها ، جريان ماده و انرژي در اكوسيستمها ، چرخه‌هاي بيوژئوشيميايي ، هرمهاي اكولوژيك و زنجيره‌هاي غذايي، انواع زيستگاهها ، آلودگيهاي زيست محيطي .... اكولوژي از بين دانشهاي بشر تنها رشته‌اي كه به عواقب علم و تكنولوژي مي‌انديشد و نگران افزايش علم و دخالت انسان در محيط است. جمعي اكولوژي را "علم ضد علم" ناميده‌اند چون سعي دارد نقش ترمز را روي ماشين علم و قدرت انسان بازي كند. 

تقسيمات اكولوژي

اكولوژي را بر مبناي شرايط مطالعه به دو بخش مي‌توان تقسيم كرد. 

اتواكولوژي (Autoecology)

از ديد مكتب فرانسوي اگر يك موجود زنده به تنهايي در ارتباط با محيط مطالعه شود و هيچگونه رابطه‌اي با موجودات زنده ديگر در محيط نداشته باشد اين نوع مطالعه اتواكولوژي است. مثلا گياهان در مناطق نزديك قطب يا در بيابانها در فواصل بسيار دور از همديگر رشد و زندگي مي‌كنند و عملا هيچگونه ارتباط زيستي اعم از حمايت يا رقابت با همديگر ندارند، مطالعه در چنين محيطهايي داخل بحث اتواكولوژي قرار دارد. در مكتب آمريكايي اگر موجود زنده‌اي به حالت منفرد و يا عده‌اي از افراد متعلق به يك گونه واحد در رابطه با محيط بررسي شوند اين مطالعه اتواكولوژي است. 

سين اكولوژي (Synecology)

وقتي موجود زنده در كنار موجودات زنده ديگر اعم از اينكه به گونه واحد يا گونه‌هاي متعددي متعلق باشند، زندگي كند، مطالعه اكولوژي چنين موجودي در محدوده بحثهاي سين اكولوژي مي‌باشد. يا به عبارت ديگر اگر موجود يا موجودات زنده در جمع ساير موجودات زنده مورد بررسي قرار گيرد. مطالعه از نوع سين اكولوژي است. مثلا مطالعه يك درخت بلوط يا درختان بلوط در يك جنگل و در جمع ساير گياهان و جانوران. 



 

تفاوت اكولوژي و فيزيولوژي گياهي

تفاوت اساسي اكولوژي و فيزيولوژي گياهي اين است كه دانش فيزيولوژي اثرات فرد فرد عوامل محيط را در شرايط آزمايشگاهي بر روي پديده‌هاي حياتي بررسي مي‌كند. به اين معني كه كليه عوامل محيط را مصنوعا و در يك حد ثابت در آزمايشگاه ايجاد مي‌نمايد و آنگاه اثرات نوسان يك عامل را بر روي پديده‌هاي زيستي مطالعه مي‌كند. ولي دانش اكولوژي اثرات عوامل محيط را در شرايط طبيعي در روي موجودات زنده بررسي مي‌نمايد.

فرق اساسي شرايط آزمايشگاهي و طبيعت در اين نكته است كه وقتي يكي از عوامل محيط در طبيعت تغيير مي‌كند، عده اي از عوامل و شرايط ديگر محيط به تبعيت از همان عامل نوسان مي‌كنند. به همين لحاظ دشواري بسيار مهم مطالعات اكولوژي پيچيدگي شرايط مطالعه است. به علاوه اكولوژي به اثرات موجودات زنده در روي محيط نيز عميقا توجه دارد. 

مباحث مورد بحث در اكولوژي عمومي

اكوسيستم

كليه موجودات زنده يك ناحيه مفروض را كه با محيط فيزيكي خود در كنش متقابل هستند. بطوريكه جريان انرژي در آن موجب پيدايش ساختمان مشخص تغذيه‌اي ، تنوع زيستي و گردش مواد گردد و چرخه دقيقا يا تقريبا بسته براي انتقال مواد بين محيط و موجودات زنده برقرار گردد كه تثبيت و انتقال انرژي خورشيد را ممكن سازد، اكوسيستم ناميده مي‌شود. مباحثي كه در داخل اكوسيستم بحث مي‌شود شامل اين موارد است. اجزاي اكوسيستم ، فاكتورهاي محيطي و شيميايي در اكوسيستم ، توليد و تجزيه در اكوسيستم ، جريان ماده و انرژي در داخل اكوسيستم ، توليدات غذايي در اكوسيستم ، زنجيره‌هاي غذايي و شبكه غذايي وهرمهاي اكولوژيكي

اصول كلي در مورد مطالعه محيط

يكي از اين اصول ميدان اكولوژي يا نيش اكولوژي مي‌باشد. منظور از ميدان اكولوژي يك موجود زنده مجموعه‌اي از شرايط محيط است كه موجود زنده در طبيعت تحت آنها زندگي مي‌كند. در اين محدوده بايد دامنه نوسان محيط و اثرات آنرا در روي پديده‌هاي حياتي بررسي و مشخص كنيم. از اصول ديگر مي‌توان به عوامل محدود كننده اشاره كرد. در اين مورد دو قانون مينيمم و تحمل بحث مي‌شود.

قانون مينيمم مي‌گويد كه عنصر غذايي كه كمترين مقدار را در محيط زندگي جاندار حائز است ميزان رشد و نمو آن را تعيين مي‌كند. قانون مينيمم در طبيعت حكومت مي‌كند. قانون تحمل مي‌گويد كه وفور و يا شدت عوامل اكولوژيكي مي‌توانند مرزها و امكانات رشد و زندگي جانداران را محدود و معين سازند. در اين مقوله تطابق موجودات زنده با عوامل محدود كننده ، شرايط مناسب يا Optimal در ارتباط با عوامل محدود كننده بحث مي‌شود. 

جمعيت

مفهوم و معناي كلمه جمعيت براي اذهان همه مردم آشناست. وقتي مي‌گوييم جمعيت ايران ، منظور همه ايرانياني است كه در يك زمان معين در كشور ايران زندگي كرده يا مي‌كنند. از نظر اكولوژي نيز تعريف جمعيت اساسا بر اين مبنا است. جمعيت مجموعه افراد متعلق به يك گونه است كه در يك فضاي معين و در يك زمان مشخص زندگي مي‌كنند. زندگي موجودات در حالت انفرادي و اجتماعي عميقا باهم تفاوت است. بررسي جوامع زنده بخش مهمي از دانش اكولوژي را تحت عنوان سين اكولوژي تشكيل مي‌دهد. 

آلودگيهاي محيط زيست

ورود هر نوع ماده خارجي به آب ، هوا و خاك به ميزاني كه كيفيت فيزيكي ، شيميايي يا بيولوژيكي اجزاي محيط را تغيير داده و به حال موجودات زنده مضر باشد، آلودگي نام دارد. مباحثي مرتبط كه در اكولوژي مطرح مي‌شود شامل مواد آلاينده طبيعي ، مواد آلاينده مصنوعي ، تقسيم بندي آلودگيها ، اثرات مواد آلاينده و آلودگي توسط مواد راديواكتيو مي‌باشد. 



زيستگاهها

زيستگاهها به مكانهايي اطلاق مي‌شود كه موجود زنده گياهي و جانوري در آنجا زندگي مي‌كنند. فاكتورهاي زيادي تعيين كننده نوع زيستگاه موجودات زنده است. زيستگاهها 4 نوع هستند: زيستگاههاي خشكي ، زيستگاههاي آبي ، زيستگاههاي هوايي و زيستگاههاي زيرزميني. كه مطالعه اين محيطها و موجودات در آنها در محدوده علم اكولوژي قرار دارد. 

ارتباط اكولوژي با ساير علوم

اكولوژي با رشته‌هاي فيزيولوژي گياهي ، گياه شناسي ، جانور شناسي ، ژنتيك و ميكروبيولوژي در ارتباط است. 


راههاي حفاظت از محيط زيست

۷۱۸ بازديد

 

دلايل مهم حفاظت از موجودات زنده عبارتند از :

۱- زنجيره ي حيات : جانوران ، محتاج گياهان (براي تبديل انرژي خورشيدي به غذا )و گياهان محتاج جانوران (براي انتقال دانه هاي گرده و باروركردن آنها )هستند و بقاي جانوران منوط به بقاي طعمه هايشان است.
۲- يك گنجينه ي درماني :معالجه ي %۸۰جمعيت كشور هاي در حال توسعه با داروهاي طبيعي توسعه مي گيرد .منشاء بسياري از داروها،جانوران به خصوص آبزيان هستند .در كشورهايي چون هند،چين،آمازون و آسياي جنوب شرقي،پزشكان گياهان مختلفي را به طريقه ي سنتي استفاده مي كنند.
۳- يك انبار وسيع:طبيعت يك مخزن بزرگ مواد خوراكي است كه هنوز چندان مورداستفاده قرار نگرفته و مواد غذايي انسان به اين تنوع زيستي در محصولات كشاورزي وابسته است.
۴- معدني براي صنعت)تقريبا”در تمام شاخه هاي صنعت از نشاسته ها،شيره ي بعضي نباتات،روغن هاي گياهي ،چربيهاي گياهي و حيواني استفاده مي شود و گياهاني مثل نيشكر،چغندر قند و گندم،انرژي هاي سبز شناخته شده است.

 

حمايت از طبيعت:

به منظور حفاظت از طبيعت مي توان روش هاي زير را انجام داد:
حمايت قا نوني از انواع موجودات،حمايت قانون از محل هاي ويژه،فضاها،پاركها ،حفاظت گاههاو…خريد زمين به عنوان يك سلاح قدرتمند وگران قيمت توسط سازمان حفاظت محيط زيست.
قوانين جالب توجهي در زمينه هاي مختلف مربوط به محيط زيست پايه گذاري شده است.كه اگر اين قوانين به نحو احسن اجرا شوند وميان مجريان قوانين همكاري وهماهنگي وجود داشته باشد،مي توان تاحدودي به حفظ محيط زيست اميدوار بود از جمله:قوانين ۱۹۶۱و۱۹۸۰در مورد آلودگي آب،۱۹۷۵در مورد فضولات ۱۹۸۵در مورد كوهستان ،۱۹۸۶در مورد ساحل درياها،۱۹۸۷درمورد خطرهاي جدي ديگر.به همراه وضع قوانين ،بايد به مردم آموزش واطلاعات لازم داده شود تا احترام به محيط زيست از طريق آموزش به آنها القا شود.

كشورهاي متحده آمريكا وآلمان ۶۰%از تحقيق جهاني در زمينه محيط زيست را به خود اختصاص داده اند ودر سطح اروپا بسياري از برنامه هاي جامعه اقتصادي در مورد محيط زيست است .اين ميزان تحقيقات بسيار ضعيف است ونياز به تحقيقات بيشتري در سطح جهاني دارد.
فرمول”زمين يكي است ولي جهان چنين نيست” به ما يادآوري مي كند كه بايد بين مردم كل جهان همكاري وهماهنگي لازم ايجاد شود تا همه بتوانند از اين مكان مشترك يعني زمين بهره ي كافي ببرند كه به لطف خدا اين ضرورت همكاري بين المللي از آغاز قرن ۲۱تشديد شده است.

كاهش آلودگي هوا

در گذشته مصرف روزانه انرژي مردم بسيار كم بود وبيشترين وسايل خانگي از جنس مواد قابل تجزيه مثل چوب بود كه پس از مصرف ودور انداختن ،به طور طيعي تجزيه مي شوند واز بين مي روند.ولي امروزه در جهان صنعتي ،جنس بيشتر وسايل از مواد غيرقابل تجزيه مثل پلاستيك است كه موجب آلودگي محيط زيست مي شوند.از طرفي ماشينها نقش زيادي در آلودگي محيط زيست دارند. ماشينها هم در زمان توليد وهم در زمان مصرف ايجاد آلودگي مي كنند.
همه ما مي توانيم به وسيله باز يافت مواد ووسايل خانگي واستفاده از وسايل عمومي ،سهم شاياني در كاهش آلودگي داشته باشيم.
بازيافت زباله ها ي صنعتي نقش مهمي در صرفه جويي انرژي وكاهش ميزان استفاده از مواد خام اوليه دارد. بازيافت قوطي ها وبطري ها باعث مي شود تا زباله كمتري وارد محيط زيست شده وآلودگي كمتري ناشي از مصرف انرژي در محيط ايجاد مي گردد. از طرفي كاهش بسته بندي ها وبازيافت بعضي از مواد شيميايي استفاده شده مراحل توليد ،آلودگي صنعتي كاهش مي يابد.

طراحي وسايل مثل ماشين وكامپيوتر به شكل قابل بازيافت وساختن آنها به گونه اي كه اجزا ومواد تشكيل دهنده آنها مجددا” مورد مصرف قرار گيرند ،در آينده باعث خواهد شد كه به جاي دور انداختن آنها(به دليل جدا نشدن قطعات وعدم استفاده مجدد)مواد خام آنها قابل بازيافت واستفاده مجدد باشند.
در سالهاي اخير مهندسين به دنبال منابع انرژي تميز تري بوده اند وتحقيقاتي در اين زمينه انجام داده اند تا به راههايي براي كاهش آلودگي دست يابند.
اين انرژي ها عبارتند از :باد ،قدرت امواج دريا براي توليد انرژي ،استفاده از الكتريسيته براي تأمين نيروي محركه اتومبيل ها ،تأمين انرژي از يك منبع قابل شارژوذخيره شدن مثل باد وخورشيد.در صورت تحقق يافتن اين راهها آلودگي ناشي از اتومبيل ها به شدت كاهش خواهد يافت.

 

حفظ حيات وحش

بخش عظيمي از كره زمين در گذشته هاي دور پوشيده از جنگلهاي سر سبز بوده است . جنگل هاي پر باران استوايي به دليل وضعيت آب وهوايي خاص خود بسيار غني بوده وداراي اكوسيستم پيچيده اي مي باشند ودر حال حاضر انواع گونه هاي گياهي وجانوري موجود در اين مناطق بيشتر از تمام زيستگاهها ي ديگر جهان مي باشد.
امروزه با افزايش جمعيت انسان براي كشاورزي ،راه سازي،ساختمان سازي و… به قطع درختان اين جنگل ها پرداخته ومنجر به نابودي اين مناطق مي گردد ،محافظت از حيات وحش به منظور تضمين آينده،وظيفه تمام مردم جهان است كه خوشبختانه در اين مسير گامهاي مثبتي برداشته شده است. در سال ۱۹۹۲بيشتر ملتهاي جهان پيمان همكاري هاي دوجانبه اي را امضا كردند كه از نابودي گونه هاي گياهي وجانوري جلوگيري مي كند .بسياري از اين كشورها قبلا” توافقنامه ممنوعيت تجارت گونه هاي در معرض خطر را امضاءكرده اند .
براي حفظ گونه ها ي در حال نابودي بايد روش زندگيمان را عوض كنيم ودر عمل (نه تنها حرف)به محافظت وحمايت از حيات وحش بپردازيم.

توصيه هايي براي جلوگيري از تخريب محيط زيست :

۱- عدم استفاده و يا كاهش استفاده از فرآورده هاي خطرزا و مسموم در مصارف خانگي و تجاري
۲- مهار ريختن پس مانده هاي فرآورده هاي شوينده، رنگهاي شيميايي،حلالهاي شيميايي و سموم آفت كش هاي مستعمل
۳- تشويق اصناف در تقبل مسئوليت در قبال محيط زيست
۴- اطلاع عموم مردم از برنامه ها در حفاظت از محيط زيست و ارتقاي آنها
۵- گزارش تخليه غير قانوني زباله و تخطي از مقررات
۶- جلوگيري از قطع بي رويه درختان ونابودي جنگلها ومراتع.
۷- جلوگيري از شكار بي رويه جانوران ، آبزيان و…
۸- مراقبت از آبها وجلوگيري از آلودگي منابع آبي(رودخانه ها،درياهاوساير منابع)
۹- تفكيك زباله هااز هم(كاغذ-پلاستيك-مواد يكبار مصرف و…)وبازيافت پس مانده ها
۱۰- جلوگيري از توليد زباله وآموزش درست مصرف كردن
۱۱- اسراف نكردن در منابع طبيعي مثل نفت ،گاز،آب و..
۱۲- كاهش استفاده از اسپري ها كه باعث تخريب لايه ازن مي شوند.
۱۳- جلوگيري از آلودگي هوا مخصوصا” در شهرهاي بزرگ با آموزش فرهنگ استفاده از وسايل نقليه
۱۴- جدي گرفتن پيام مسئولين براي حفاظت از محيط زيست
۱۵- اجراي طرحهاي آموزشي براي فرهنگ سازي
۱۶- اجراي طرحهاي همكاري سازمان محيط زيست با ساير ارگانها حتي مدارس در -پاك سازي مراتع،جنگل ها،سواحل درياها،پاركها و…
۱۷-  منابع اصلي آلودگي شناخته شود وفهرستي از مواد آلوده كننده مشخص شود.

اكولوژي و محيط زيست

۳۹۰ بازديد

مقدمه 

بحث در مورد روابط انسان و طبيعت يك بحث قديمي است. آيا انسان براي اين خلق شده است كه بر طبيعت غلبه كند، آقا و صاحب آن شود يا اينكه به دليل جنگ عليه طبيعت ، ديوانه است. مدتهاي مديدي چنين مي‌انديشيدند كه طبيعت با نيروي فوق‌العاده تصفيه كننده و تنظيم كننده‌اش ، تعرضات انسان را هضم خواهد كرد و كشفيات علمي زيانهاي احتمالي پيشرفت را خنثي خواهد نمود، جهان افسار گسيخته است. جمعيت ، جنگل‌زدايي و مصرف انرژي با خطر برهم زدن نظم موزون و شگفت‌انگيز مكانيزم جهان ، سرعت مي‌گيرند. يك سرود محلي فرانسوي چنين مي‌گويد: آسيابان تو در خوابي ، آسيابت خيلي تند مي‌چرخد ... . 

حفاظت از حيونات و گياهان بومي؛ چرا؟ 

انسان هوشمند ... يا انسان ويرانگر؟ جد گاو اهلي امروزي در سال 1627 در لهستان كشته شد. گورخر كواگاي معروف نيز كه به واسطه پوشش پوستش نيمه اسب و به واسطه گردنش نيمه گورخر بود، در سال 1880 در آفريقاي جنوبي ناپديد شد. گاهي اوقات هيچ چيز جلوي خشم ويرانگر انسان را نمي‌گيرد. سازمان بين المللي حفاظت از طبيعت تعداد 5 هزار جانور را در فهرست قرمز انواع مورد تهديد قرار داده است.

شايد بعضي بگويند: خوب ، كه چي؟ مگر دايناسورها حدود 655 ميليون سال پيش ، از كره زمين محو نشدند؟ مسلما بلاياي طبيعي يا تغييرات آب و هوايي باعث دگرگونيهاي مهمي در ميراث جانداران ما شده‌اند. آيا اين مي‌تواند دليلي باشد براي آنكه ، انسان به شخصه ، مصيبت فقر و حتي انهدام جهان زنده را سازماندهي كند؟ 



 



ضرورت حفاظت از موجودات زنده 

ضرورت حفاظت از موجودات زنده ، دست كم به چهار دليل است. 

زنجيره حيات 

جهان زنده زنجيره حياتي باور نكردني‌اي است كه نابودي حتي يك حلقه آن بدون كيفر نمي‌ماند. جانوران محتاج گياهان هستند كه قادرندانرژي خورشيدي را به غذا تبديل كنند. گياهان براي انتقال دانه‌هاي گرده و بارور كردن آنها ، محتاج جانوران هستند و بقاي جانوران منوط است به بقاي طعمه‌هايشان. 

يك گنجينه درماني 

پزشكان ، هزاران گياه را در آمازون ، هند ، آسياي جنوب شرقي و چين به طريقه سنتي استفاده مي‌كنند. جانوران بويژه آبزيان منشا داروهاي بسيار زيادي هستند. 80 درصد از جمعيت كشورهاي در حال توسعه با داروهاي طبيعي معالجه مي‌شوند. 

يك انبار وسيع 

مواد خوراكي و محصولات كشاورزي ما به تنوع زيستي وابسته‌اند. طبيعت مخزن بزرگ مواد خوراكي است كه هنوز چندان مورد استفاده قرار نگرفته است. انسان در انتخاب مواد غذائيش كاملا محافظه‌كار است. 

معدني براي صنعت 

نشاسته‌ها ، شيره بعضي از نباتات ، روغنهاي گياهي ، چربيهاي گياهي يا حيواني ، دير زماني است كه مورد استفاده تمامي شاخه‌هاي صنعت قرار مي‌گيرند. گياهاني مانند نيشكر ، چغندرقند و گندم ، اميدهاي شناخته شده انرژي سبز هستند. 

بهره برداري مفرط از انواع جانوران 

علت تهديد بيش از 3/1 از انواع موجودات ، بهره برداري مفرط از آنهاست. انسان براي تهيه كالاهاي مفيد ، لوزام زيبايي يا كالاهاي جالب توجه ، انواع موجودات را به شيوه‌اي كنترل نشده مورد بهره برداري قرار داده است. عاج فيلها ، شاخ كرگدنها ، پوست تمساحها ، كاسه لاك‌پشتان حيوانات آزمايشگاهي و ... جنسهاي تجارتهاي پرسود هستند. جانوران تنها موجوداتي نيستند كه مورد بهره برداري مفرط واقع شده‌اند. بهره برداري از جنگل باعث كاهش و حتي نابودي انواع گياهان شده است. 

 

چگونه از طبيعت حمايت كنيم؟ 

حفظ پاركها

يكي از طرق نجات انواع موجودات و مسكن طبيعي آنها عبارت است از ايجاد حفاظتگاهها يا پاركها ، اولين قانون در بسياري از پاركها به حمايت و نگهداري مربوط مي‌شود. براي احيا زنجيره حياتي كه شامل حيوانات شكاري و طعمه‌ها مي‌شود، بسياري از انواع موجودات كمياب بايد دوباره وارد شوند. گاهي اوقات لازم است كه انسان به بعضي از انواع موجودات مزاحم نظم دهد و بالاخره نبايد فراموش كرد كه محيط طبيعي غالبا نياز به نگهداري دارد. 

حفاظتگاههاي گياه شناسي و باغ وحشها

هنگامي كه يكي از انواع موجودات در مرز نابودي قرار دارد، مي‌توان با انتقال آن به خارج از مسكن طبيعي و قرار دادن آنها در يك حفاظتگاه گياه شناسي يا در يك باغ وحش در صدد نجات نهايي آن برآمد. در فرانسه ، چهار حفاظتگاه گياه شناسي وجود دارد. 

مقررات

حفاظت از طبيعت مي‌تواند از سه طريق زير انجام شود. حمايت قانوني از انواع موجودات ، حمايت قانوني از محل‌هاي ويژه ، فضاها ، حفاظتگاهها و ... ، سلاح قدرتمند ، اما گرانقيمت خريد زمين ، در فرانسه سازمان حفاظت محيط زيست در طي 15 سال ، 6 درصد از طول سواحل دريايي يا درياچه‌اي را خريداري كرده است. 

شش اهرم براي عمل

قوانين

قانون مربوط به موسسات ناسالم يا خطرناك به سال 1917 بر‌مي‌گردد. قوانين متعدد جالب توجه در زمينه‌هاي مختلف مربوط به محيط زيست پايه گذاري شده است، بويژه قوانين 1961 و 1980در مورد آلودگي آب ، 1975 در مود فضولات ، 1985 در مورد كوهستان ، 1986 در مورد ساحل درياها 1987 در مورد خطرهاي جدي ديگر. اگر اين قوانين به نحو احسن اجرا شوند و ميان مجريان قوانين همكاري و هماهنگي وجود داشته باشد، مي‌توان تا حدودي به حفظ محيط زيست اميدوار بود.

انگيزه هاي اقتصادي يا مالياتي

چهار نوع انگيزه اقتصادي مالياتي به اجرا در آمده‌اند. وضع مالياتي براي جريمه كردن كالا يا فعاليت‌هايي كه براي محيط زيست نامساعد هستند، كاهش ماليات يا پرداخت سوبسيد براي كالاهايي كه از آلودگي محيط زيست مي‌كاهند مانند بنزين بدون سرب و انگيزه‌هاي ديگر. 

شهروندان و انجمنهاي فعال

دولت يا اجتماعات محلي ممكن است در وظيفه خود در حفاظت از محيط زيست اشتباه كنند. يا كم‌كاري كنند. بنابراين در صورت فقدان دولت قدرتمند شهروندان خودشان بايد بسيج شوند تا بتوانند از محيط زيست حمايت كنند.



  • آموزش محيط زيست: قوانين ماليات‌ها ، نمي‌توانند شهروندان را مجبور به محترم شمردن محيط زيست كنند. مگر آنكه اين احترام از طريق آموزش به آنها القا شود.

تحقيقات علمي

مسلما ، فقدان اطمينانهاي علمي ، مسئولين سياسي يا اقتصادي را از اتخاذ تصميم‌ها و ازپش بيني نامعلوم ، معاف نمي‌كند. تحقيق علمي مربوط به محيط زيست بسيار ضعيف است. دو كشور متحده آمريكا و آلمان 60 درصد از تحقيق جهاني در زمينه محيط زيست را به خود اختصاص مي‌دهند. در سطح اروپا بسياري از برنامه‌هاي جامعه اقتصادي در مورد محيط زيست است. 

اقدام بين المللي

زمين يكي است اما جهان چنين نيست. اين فرمول يادآوري مي‌كند كه بشر كشتي‌سوار است. اما به تعداد دولتها ، كاپيتان وجود دارد. به لطف خدا ، ضرورت همكاري بين‌المللي در آغاز قرن 21 ، تشديد شده است.